آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

 من روشنم!

راز دار و دریا تبار

ترانه خوان بادهای در بدر 

غصه چرا می خوری؟!

بی خیال هرچه که بود 

یا هر چه پشت سر!

همیشه پلی برای رفتن هست!

همیشه پلی برای باز آمدن هست

نیاز به گفتن شعر نیست

نیاز به سرودن سپیده نیست 

من دارم با شما حرف می زنم

من خودم روشنم از رویای آدمی 

از عشق!



تاريخ : چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، رویای آدمی , | 11:6 | نويسنده : زهره |

 

 هیس

حواس تنهایی ام را
با خاطرات با تو بودن
پرت کرده ام

بگو کسی حرفی نزند...

بگذار، لحظه ای آرام بگیرم



تاريخ : چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تنهایی ام, | 11:2 | نويسنده : زهره |

 

 چگونه می شود از خدا گرفت چیزی را که نمی دهد ؟!!

می گویند قسمت نیست ، حکمت است
من قسمت و حکمت نمی فهمم
تو خدایی ، طاقت را می فهمی …!





تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، حکمت, | 8:8 | نويسنده : زهره |

 

 دلتنگ که باشی

حتی یک تشابه اسمی ویرانت میکند...!



تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، ویران, | 8:7 | نويسنده : زهره |

 

 شرط دل دادن دل گرفتن است؛

وگرنه یکی بی دل می‌شود و دیگری دو دل ...!



تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، شرط دل , | 8:3 | نويسنده : زهره |

 

 نه نمی دانی...!

هیچکس نمی داند...!
پشت این چهره ی آرام در دلم چه میگذرد...!
نمی دانی...!
کسی نمی داند.....!
این آرامش ظاهــــــر و این دل نـــــــا آرام...!
چقدر خسته ام میکند...!



تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، هیچکس نمی داند, | 8:2 | نويسنده : زهره |

 

 اصولا فراموش کردن کار سختیه...چطوری چیزی فراموش میشه؟

اول باید "بی ارزش" بشه برات٬ بعد کم کم فراموش میشه...

یعنی اتفاقی که قبل از فراموش کردن میوفته ٬ بی ارزش شدنشه...

پس لابد چیزی رو که نمی تونی فراموش کنی٬ برات باارزشه هنوز !!



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، ارزش, | 13:36 | نويسنده : زهره |

 

 چرا به اندازه‌ی نگاه‌هام

تصویر از تو
در یاد ندارم ؟
.
.
.
.
.
کجای روزهایی که گذشت
یادهای امروز
پنهان شده است ... 



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، از تو, | 13:33 | نويسنده : زهره |

 

 دلـــــــتنــــــگم بــــــرای تــــــو

بــــــرای بــــــا تــــــو بــــــودن

ای کــــــاش میــــــشد

در ایــــــن لحــــــظاتــــــ خــــــالی

کمــــــی "تــــــــــو" داشـــتـــم

چقــــــدر آه……

چقــــــدر دلتــــــنگی




تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تو, | 13:5 | نويسنده : زهره |

 

سر خاك من

اوني كه بيشتر اذيتم كرد ، بيشتر گريه ميكنه ...

اوني كه نخواست منو ببينه ، بالاخره مياد ديدن جسدم ...

اوني كه حتي نيومد تولدم ، زير تابوتمو گرفته ...

اوني كه سلام نميكرد ، مياد برا خداحافظي ...

عجب روزيه اون روز ...



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، عجب روزيه اون روز, | 8:41 | نويسنده : زهره |

 

تمام مزارع را مترسك ها خوردند

بيچاره كلاغ ها كه زير بار تهمت ، سياه شدند ...



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، تهمت, | 8:40 | نويسنده : زهره |

 

درد دارد كسي تنهايت بگذارد كه به جرم با او بودن همه تنهايت گذاشتند.



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، جرم, | 8:38 | نويسنده : زهره |

 

 میگویند دلتنگ نباشم ....

خدای من ...

انگار به آب میگویند خیس نباش ...!



تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خدای من, | 11:27 | نويسنده : زهره |

 

 بر سنگ قبر من بنويس خسته بود

اهل زمين نبود ، نمازش شكسته بود

 

بر سنگ قبر من بنويسيد ، پاك بود

چشمان او دائما از اشك شسته بود

 

بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت عمر

براي هر تبر و تيشه ، دسته بود



تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، سنگ قبر, | 8:33 | نويسنده : زهره |

 

 آدم حق دارد كم بياورد

اما حق ندارد براي كسي كه دوستش دارد

كم بگذارد



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، حق, | 17:24 | نويسنده : زهره |