آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

يك روز من سكوت خواهم كرد !

و تو آن روز

براي اولين بار

 

مفهوم " دير شدن " را خواهي فهميد ...



تاريخ : چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دیر شدن, | 10:8 | نويسنده : زهره |

 

گاهي يه جور ميشكننت كه

 

وقتي تيكه هاتو بهم ميچسبوني يه آدم ديگه ميشي



تاريخ : چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، شکسته, | 8:59 | نويسنده : زهره |

 

هنوز مرا ميبيني؟

مگر ستاره ام نبودي ؟

مگر با يك چشمك عاشقم نكردي؟

 

هوا ابريست ، يا تو خود را براي نديدنم پشت ابر قايم كردي؟



تاريخ : چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، پشت ابر, | 8:56 | نويسنده : زهره |

 

 

آرامشم در اين روزها  مديون همان انتظاريست

 

كه ديگر از هيچكس ندارم...



تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، انتظار, | 12:6 | نويسنده : زهره |

 

كمي عوض شدم...

ديريست از خداحافظي ها غنگين نميشوم...

به كسي تكيه نميكنم ...

از كسي انتظار محبت ندارم ...

خودم بوسه ميزنم بر دستانم ...

سر به زانوهايم ميگذارم ...

سنگ صبور خودم ميشوم ...

 

چقدر بزرگ شدم يك شبه ...

 



تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، یک شبه, | 11:57 | نويسنده : زهره |

 

تمام دردهايم را در يك جمله تحمل ميكنم ...

خدايا !

 

ميدانم كه ميبيني ...



تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تحمل, | 8:58 | نويسنده : زهره |

 

 

خدايا ديدي ...؟

كلي باران فرستادي ، تا اين لكه ها را از دلم بشويي ...!

من كه گفته بودم لكه نيست ...!

 

زخم است ... زخم دل ...

 

 



تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، زخم دل, | 8:10 | نويسنده : زهره |

 

درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،

شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!

و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همه؟ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...

تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....

دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس.................
نمیــــفروشــــــــم..!!!!

 

 



تاريخ : دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خط, | 14:9 | نويسنده : زهره |

 

 

کسانی هستند که ناخودآگاه از خودمان می رنجانیم ؛

مثل ساعتهایی که صبح دلسوزانه زنگ می زنند

و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم ،

بعد می فهمیم که خیلی دیر شده



تاريخ : دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خواب و بیداری, | 13:56 | نويسنده : زهره |

 

چقدر خوب گفتي شهريار:

دگر درمان دردش دير شد دل                    چه زود از سير عالم سير شد دل

 

 



تاريخ : دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، سیر عالم, | 8:27 | نويسنده : زهره |

 

 

دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست

 

من به تو جـان می سپارم ... دل که قابل دار نیست



تاريخ : شنبه 15 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دلدار, | 13:53 | نويسنده : زهره |

 

نترس

اگر هم بخواهم از این دیوانه تر نمی شوم

گفته بودم بی تو سخت می گذرد بی انصاف

حرفم را پس میگیرم

 

بی تو انگار اصلاً نمی گذرد

 



تاريخ : جمعه 14 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دیوانه تر, | 11:16 | نويسنده : زهره |

 

بي تو ...

پاييز ...

 

 آنقدر زود گذشت كه برگ ها روي درخت يخ زدند ولي نريختند ...



تاريخ : جمعه 14 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، یخ, | 10:59 | نويسنده : زهره |

 

د‌‌ِل سبزم را گره زد و رفت تا به آرزوهايش برسد ...

 

من فقط يك واسطه بودم !!!



تاريخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دل, | 9:54 | نويسنده : زهره |

 

لطفا برای این دوست داشتنت ...

فکری بکن ،

جا نمی شود در من...



تاريخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دوست داشتنت, | 8:44 | نويسنده : زهره |

 

من هنوز غرق گذشته اي هستم كه

 

نميگذرد ...



تاريخ : چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، گذشته, | 9:11 | نويسنده : زهره |

 

چرا نميرسم من؟

 

مگر آخر جاده دلتنگي كجاست؟!



تاريخ : چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، جاده دلتنگی, | 8:58 | نويسنده : زهره |

 

زيباترين ستايشها ، نثار آنكه

 

كاستي هايم را مي بيند و باز هم دوستي را بجا مي آورد.



تاريخ : چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دوستی, | 8:44 | نويسنده : زهره |

 

 

 سرخي چشم كبوتر هيچ ميداني ز چيست؟

نامه ام ميبرد و بر درد دلم خون ميگريست...



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , سرخی چشم, | 11:34 | نويسنده : زهره |

تازگي ها از خواب كه بيدار ميشوم

 

تازه كابوس هايم آغاز ميشود ...



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , کابوس, | 11:17 | نويسنده : زهره |

 در كودكي

 

پاكن هايي ز پاكي داشتيم

يك تراش سرخ لاكي داشتيم

كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هايش درد داشت

گرمي دستانمان از آه بود

برگ دفترهايمان از كاه بود

تا درون نيمكت جا ميشديم

ما پر از تصميم كبري ميشديم

با وجود سوز و سرماي شديد

ريزعلي پيراهنش را ميدريد

كاش ميشد باز كوچك ميشديم!!!

 



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، كاش ميشد باز كوچك ميشديم, | 11:1 | نويسنده : زهره |

 

 چشم هايم را ميبندم

كور بودن را به ديدن جاي خاليت ترجيح ميدهم 



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، جای خالیت, | 10:4 | نويسنده : زهره |

 

دگر از قافيه افتاد غزل هاي دلم

و شكست از غم غربت قد و بالاي دلم

گوشه نشين گذر چشم تو بود

گذر از كوچه ي ديگر نكند پاي دلم



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، غزل های دلم, | 9:57 | نويسنده : زهره |

 

 

وقتي خداحافظي ميكنيم

چه انرژي عظيمي مي خواهد كنترل  

اولين قطره اشك براي نچكيدن



تاريخ : دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , اولين قطره, | 12:0 | نويسنده : زهره |

 

وقتی یه آدم میــــــــگه

هیچ کس منو دوســــــــت نداره

منظورش از هیچ کــــس

یک نفــــــــر بیشتر نیست

همون یه نفری که برای اون همه کســــــــه

 



تاريخ : دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، يك نفر, | 11:53 | نويسنده : زهره |

 

 

 مهربانِ من

آهنگ حضورت در کنارم آنقدر لطیف و شاعرانه است

که من را مدهوش میکند

“تو” تنها کسی هستی که برای من ارزش فکر کردن را داری!!!



تاريخ : دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , آهنگ حضورت, | 11:16 | نويسنده : زهره |

 

دفتري بود كه گاهي من و تو
مي نوشتيم در آن
از غم و شادي و روياهامان
از گلايه هايي كه ز دنيا داشتيم
من نوشتم از تو:
كه اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بي خواب نخواهد آمد
كه اگر دل به دلم بسپاري
و اگر همسفر من گردي
من تو را خواهم برد تا فراسوي خيال
تا بدانجا كه تو باشي و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتي از من:
من كه تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گريه كردم
با تو خنديدم و رفتم تا عشق
نازنيم اي يار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترين انسانم
ولي افسوس
مدتي هست كه ديگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!

 

 



تاريخ : یک شنبه 9 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، با تو شاعر گشتم, | 12:8 | نويسنده : زهره |

 

حـالا کـه میـخـواهـی بـروی

لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار

دلـم را فـرستــاده امـ دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . !

.

.

.


نـمـی دانـمــ از کجــا نـخــودسیـــاه گیـر آورد!

پشتـِـ سـرتـــ افتـــاد بـه روی سنـگــ فـرشــ هـای پیـــاده رو

 

 



تاريخ : یک شنبه 9 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار, | 8:18 | نويسنده : زهره |

 

دلتنگي خيابان شلوغي است ، كه تو در ميانه اش ايستاده باشي.

ميبيني مي آيند !

ميبيني مي روند !

و تو همچنان ايستاده باشي !!!



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , دلتنگی, | 9:50 | نويسنده : زهره |

 

 

برای تو که معنای باران را از ناودانها نمی پرسی

برای تو که پنجره را به خاطر دیدن خورشید دوست داری

و به یاس به خاطر اینکه بوی یار را دارد احترام می گذاری

هر گاه من نگاه تو را شعر می کنم

اگر کلمات همراه من نباشند دلم می پوسد...

اگر کلمات از من بگریزند و من را تنها بگذارند

 

از درون می گدازم



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، براي تو مي نويسم , | 9:42 | نويسنده : زهره |

 

آفتاب قهر می‌کند با پنجره

و دختری که هر روز

شمعدانی را آب می‌داد

 

دیگر پنجره را باز نمی‌کند



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، شمعدانی, | 9:26 | نويسنده : زهره |

 

این حرف ها را که نمی شود از بلندگو جار زد

برایمان نیمکتی بیاورید

همین دور و برها بگذارید

خودتان هم بروید آن دورها لطفا

 

می خواهیم ساعتی روی این نیمکت زمزمه کنیم.

 



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، زمزمه, | 9:9 | نويسنده : زهره |

 

منتظر من نمانید !

اینهمه عکس بی گوشه دارم

خاطراتی خط خورده

دفتری در باد

و حسرت سادگی هایی دلچسب

پس منتظرم نمانید... کنار چند دل جا مانده

دلواپسی های کشدار دیرسالی

باریکه راه و سایه ای خلوت از باد

امانت غصه های من همین جاست...

 

 

 



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , منتظر من نمانید, | 9:0 | نويسنده : زهره |

می دانم که سرت شلوغ است

هر چقدر بخواهی منتظرت می مانم اینجا

روی همین پله ها!

اما زودتر بیا پایین خدا جان

 

این پایین همه با تو کار دارند!



تاريخ : چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، پله پله تا ملاقات خدا, | 10:17 | نويسنده : زهره |

روي بالشي كه از مرگ پرنده ها پر است

نمي توان خواب پرواز ديد. 



تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خواب پرواز, | 13:55 | نويسنده : زهره |

 

 بعضي از آدما " خوب نمي بينن "

اما بدتر از اون اينه كه:

" خوبي رو نمي بينن "



تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خوبی, | 13:50 | نويسنده : زهره |

 

 از تو ميگذرم بي آنكه ديگر تو را ببينم

از تو ميگذرم بي آنكه خاطره اي را از تو بر دوش بكشم

نميخواهم ديگر طعمي را از عشق بچشم

از تو ميگذرم

تويي كه گذشتي از همه چيز

اين را هم فراموش ميكنم

جاي من در اينجا نيست !!!



تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، از تو ميگذرم, | 13:44 | نويسنده : زهره |

  

آدمها فراموش نمي كنند...

فقط ... ديگر

ساكت مي شوند...

همين!



تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، فراموش, | 13:35 | نويسنده : زهره |

جدا كه شديم ، هر دو به يك احساس رسيديم

تو به فراغت

من به فراقت      

يك حرف تفاوت كه چيز زيادي نيست!!!

 



تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تفاوت, | 9:47 | نويسنده : زهره |

 

قرارمان يك مانور كوچك بود

قرار بود تيرهاي نگاهت مشقي باشد

اما ببين ...

يك جاي سالم بر قلبم نمانده است!!!

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تیر, | 9:34 | نويسنده : زهره |